جوک جدید2

‏من موقع شام آدامسو می چسبونم به بشقابم بعد از شام دوباره میخورم اونوقت دولت انتظار داره یارانمو ببخشم

تعارف کردن ما ایرانیا سر سفره: 

بخورید نزارید بمونه میریزیم تو سطل آشغال. 

اینکه میای به دیوار کلاس دانشگاهت مشت میزنی تا جای مشتت رو دیوار بمونه، نشون میده شما خیلی قوی، تنومند و گاوی. 

‏بهم گفته بودن برای یادگیری زبان انگلیسی فیلم خارجی نگاه کن یه چند ماه کار کردم دیدم جواب نمیده بعد فهمیدم فیلماش نباید دوبله شده باشه

یه دست لنت واسه ماشین انداختم اینقدر گرون شد که تصمیم گرفتم دیگه ترمز نگیرم, عربده بزنم بگم برید کنار 

من اگه پروفسور سمیعی هم باشم، باز بابام میاد میگه: نگاه کن بچه‌ی جواد آقا چقدر بدبخت و بیکاره، یکم ازون یاد بگیر الدنگ! 

بیا بنویسیم روی دست روی پا روی درز مانتو رو کفشا

بانو مهستی در حال تقلب سر جلسه امتحان

یارو تو بیو اینستاش نوشته،قد ١٧٠؛وزن ٦٠؛هیکل فیتنس؛انگار رفتی گوسفند زنده بخری!

یه آهنگ شجریان پلی کردم بعد از ۲۰دقیقه پیش درآمد با وساطت مامور پاسگاه و چارتا از ریش سفیدا بالاخره رضایت داد شروع کرد به خوندن 

واسه درمان بی خوابی الکی قرص نخورید، کتاب عربی سال دوم دبیرستانو باز کنی و نگاش کنی مغزت درجا دستور shut down رو صادر میکنه 

‏تو فیلما میدیدم پدره میره بچه رو بزنه مادره خودشو سپر میکنه برام عجیب بود،بابام منو میزد مادرم در نقش مربیش ظاهر میشد کنار رینگ داد میزد هوگ چپ

سامسونگ نباید مهندسای پاکستانی رو استخدام میکرد هرچند که خبره و شماره یک باشن تو طراحی گوشی،  ولی اینا یه عشق به انفجار درونی تو خونو ژنشونه

برادران رایت بهشون میومد تو کار پخش و توزیع سی دی و فیلم باشن تا ساخت هواپیما

آقا شما به تاریخ عروسی و تاریخ تولد فرزند اول یک خانواده دهه ۵۰ یا ۶۰ نگاه کنی متوجه اعداد معناداری میشی. 

مثلا عروسی ۸/۴/۶۳ تولد بچه ۱۸/۱/۶۴ 

دقت کردید همه استادا میگن

این درسی نیس که بمونه واسه شب امتحااناا از همین الان بخونید

مام اخر سر میذاریم واسه صب امتحان 😏 

من اگه غریق نجات بودم هیشکیو نجات نمیدادم،آدمی که میدونه شنا بلد نیس گه میخوره میره تو ۴متری،همون بهتر که غرق شه 

‏الان یه طوری شده دخترایى که چکمه خریدن بیشتر از کشاورزا، چشم و امیدشون به آسمونه،،،،!!!!!

خدایا هیچ امیدی رو نا امید نکن...!!! 

‏یارو حاضر نیست یک آمپول بزنه اسهالش خوب بشه

بعد پست گذاشته : بخاطر عشقم رگمو میزنم

نود درصد جوونا کمر درد دارن! اون ده درصدم کامپیوتر ندارن!

بدی هندزفری اینه وقتی رفتی تو حس داری بلند میخونی صدای خفه شو رو از اقصی نقاط خونه نمیشنوی باس در اتاقو باز کنن یه چی بزنن تو سرت خفه شی

به دختره گفتم چی تنته؟

گفت یقه اسکی 

گفتم نه پایین تنه منظورمه؟

گفت شلوار گرمکن

من به درک خودت کف نمیکنی از گرما؟ 

امان از روزی که یه مادر بفهمه یه ادویه ی خاص یه غذا رو خوشمزه میکنه؛دیگه اون ادویه میشه پای ثابت آشپزی

دارم سالاد الویه میخورم با طعم زیره

یه سری بابام بهم گفت رمزت چیه؟ گفتم ایستاده مردن ، جوری زد تو سرم که برگشتم تنظیمات کارخانه چهارتا صفر شدم

اسمشو تو بیوی اینستا نوشته mɷbɩŋ خب برادر من چرا؟ مگه خود O چشه که جاش اون کونو گذاشتی؟ 

معلم پرسید علم بهتر است یا ثروت گفتم جفتشون برام زحمت کشیدن جفتشونو یه اندازه دوست دارم بعد فهمیدم این جواب باباتو بیشتر دوس داری مادرتو بود

‏گوگل ۱۸ سالشه، توییتر ۱۰، فیسبوک ۱۲، تلگرام ۲ سالشه، زندگیمون افتاده دستِ یه مشت بچه به قرآن

رفیقم پى ام داد الان سعدى م, بیست دقیقه بعدش پى ام داد الان جوانمرد قصابم.

آدما چه زود عوض میشن.

توروخدا اینستا بیشتر استوری بذارید. از کفشاتون، از سقف اتاقتون تو شب، از مراحل آشپزیتون. ما خیلی دوست داریم.خیلی برامون جالبه.

هیچوقت دنبال عشقای مجازی نرید، من یه بار به دختره پیام دادم: با من دوست میشی؟ گفت: باجه ^____^

ولی نگفت باجه شماره چند باید مراجعه کنم :((( 

‏زنگ زدم پشتیبانی اینترنت یارو برداشت گفت همش کار خودشونه بفرمایید.....

فهمیدم اشتباه تاکسیرانی رو گرفتم

بابام سال۶۸ یه زمین هزار متری به مبلغ سیصد هزار تومن میخره برای اینده فرزنداش، امروز قیمت کردیم همون سیصد تومن بود. 

بابام بلند مدت هم رید 

مجریای رادیو یجوری خوشحال و پر انرژی ان که آدم دلش میخواد درجا یه جا پارک کنه ضبط ماشینو در بیاره ۴۵دیقه با قفل فرمون بزنه روش 

یه بار یه آگهی تست صدا برای خوانندگی دیدم، رفتم طرف گفت صدات خوبه، فقط سعی کن زیر بخونی. گفتم زیر چی؟ گفت زیر محدوده‌ی بسامد شنیداری انسان

اینایی که میگن "بارون و دوس دارم چون هیچکس گریه م رو نمیبینه"

همونایی هستن که تو استخر میشاشن

ما شیرازى ها که شبها بیداریم و صبح تا لنگ ظهر خوابیم، نه بیماریم، نه بیکار..!

ماها فقط بدنمون با ساعت آمریکا تنظیم شده!!!!

هاو ار یووو کاکو

بچه بودیم بابامون میبردمون دکتر، اصرار که باید آمپول بزنه، حالا دکتره میگفت آقا نمیخواد، بابای ما میگفت به حضرت عباس آمپول ندی ناراحت میشم.